بعد از مدت ها....

ساخت وبلاگ
1 آذر رابطه مونو تموم کردی رابطه ای که سه سال با همه خوب و بدی هاش نگه ش داشتیم 4 ماهو 12 روز میگذره نمیدونم باید ازت ناراحت باشم یا ممنون رویامو اعتمادمو ازم گرفتی به چه قیمتی؟ به این موضوع ایمان دار بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 18 آذر 1397 ساعت: 10:53

میخواد برگرده اونم بعد 6 ماه دلیل میاره برا رفتنش توضیح میده حرفاش تناقض داره من فقط گوش میدم میگه حس ت چیه؟ میگم خنثی م هی حرفاشو تو ذهنم مرور میکنم روزایی که با هم بودیم اتفاقایی که افتاد خاطره بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 27 تاريخ : يکشنبه 18 آذر 1397 ساعت: 10:53

دلم تنگ شده.. اونقدر که دلم به هیچ کاری نمیره... کاش میدونستی داری با زندگیم با بهترین روزای زندگیم بازی میکنی چرا تکلیف این رابطه رو مشخص نمیکنی تا کی دیگه باید منتظر بمونم تا بیای 40 روزی میگذره از بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 17 تاريخ : يکشنبه 18 آذر 1397 ساعت: 10:53

 چهارشنبه که از باشگاه اومدم ی جوری بودم همش حس میکردم یکی داره بهم قکرمیکنه برای کسایی که این اتفاق نیوفتاده شاید کمی مسخره باشه ولی من حس ش میکردم زیاد این اتفاق افتاده در مورد من و مهران تا اینکه بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 18 آذر 1397 ساعت: 10:53

دلخورم... دیگه نمیدونم باید چیکار کنم برای این رابطه از روزی که از هم جدا شدیم کنترل رابطه مون هم از بین رفت من میگم بی توجه شدی مهران میگه گیر میدیو اذیت میکنی الانم که چند روزه از هم خبری نداریم قرارمون این نبود قرارنبود که اینقدر دور بشیم از هم می بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 15 تاريخ : يکشنبه 7 آبان 1396 ساعت: 4:46

دیروز آخرین امتحانم دادمو تموم شد بعدش رفتم پیش فاطمه و جلوی موهاشو باقتم دیشب تولدش بود با این که اولین بارم که جلوی موهای کسیو میبافتم اما خوب شد به صورتش میومد بعدشم وسیله هامو جمع کردمو مهران اومد دنبالم اومدیم خونه ش دو قسمت آخر فصبل 5 ومپایر هم دیدیم دیمن مرد! برای شام هم ی املت درست کردم که بی مزه شد خوبه که مهران بد غذا نیستو بهم ایراد نمیگیره وگرنه کلی تو دلم میموند برای امتحان فرداش چند بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : امتحانا, نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 9:35

یکشنبه بعد اینکه مهران هم امتحانش تموم شد ناهار رفتیم عطاویچ بعدش منو رسود خونه و وسیله هارو جمع کردمو خودش رفت بسیج تا نامه بگیره برای کارای سربازیش ساعت 4 هم هر کدوممون راه افتادیم به سمت خونه هامون من با اتوبوس اونم با ماشینش رسیدم خونه 8 شده بود کلی حرف داشتیم با مامانو خواهری فرداییش هم خاله پری شدم با درد فراوون تا شب امروز هم کلی وسیله جمع کردیم با مامان برا رفتنم قراره از جمعه برم سر کار بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : برگشتیم,هامون, نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 9:35

پنج شنبه وسیله هامو جمع کردمو برگشتم شهر دانشگامیکی از فروشگاه هایی که فرم پر کرده بودم گفت از اول بهمن برم سرکاربرای همین برگشتمدیروز اولین روز کاریم بودوقتی برگشتم خونه همه ی پاهام گز گز میکردولی روز جالبی بودبهشون گفتم تا مرداد میتونم بمونم نهایتابرای همین مسئولش گفت باید بررسی کنیم ببینیم میتونیم قبول کنیم یانهبرا همین قرار شد امروز بهم زنگ بزنن و خبر بدن که هنوز خبری نشدهالبته فکر میکنم چون ش بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 9:35

تا ساعت 4:30 منتظرمودندم دیدم خبری نیست آخه قرار بود برای کار بهم زنگ بزنن خودم زنگ زدم بهشون که تکلیفمو بدونم و گفتم که منو نمیخوان چون میخوان تا شهریور من اونجا باشم و من فقط تا مرداد میتونم برم سر کار به نظرم که ی بهونه بود فقط وگرنه اون ی ماه به جایی بر نمیخورد 5 ساعت در روز و 500 تومن گرفتن برای من که ی کار نیمه وقت میخواستم مناسب بود اما خب نشد! به قول نگین حتما قسمت نبود غروبش رفتم بیرون ک بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : دنبال, نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 9:35

3 شنبه مامان زنگ زد که میخوایم مبل و فرش بخریم قرار شد فرداش بهش خبر بدم که کی میتونم برم چون میخواستم برم مطب ببینم که چی میشه جریان کارم فرداش تا 10 موندم دیدم خبری نیس خودم زنگ زدم که تکلیفمو بدونم که مرده گفت آقای دکتر شب میادو فردا باهام قرار میزارن که منم گفتم دیگه نمیتونم بیام بعدشم از برترین ها بهم زنگ زدن گفت میتونید بیاید سر کار که بهش گفتم تو این یکماه ممکنه بعضی از هفته ها به جای ی روز بعد از مدت ها.......ادامه مطلب
ما را در سایت بعد از مدت ها.... دنبال می کنید

برچسب : سرکار, نویسنده : 5pronoviasb بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 9:35